مشکی رنگ عشقه

چه بارونی میاد. چترمو آوردم بالای سرت… نمیخوام خیس بشی… درسته که به رفاقتمون پشت پا زدی اما … هنوز یادمه که میگفتی مثله گربه ها از آب بدت میاد…. آره من هم چترمو گرفتم روی سنگ، روی این سنگ سفید که درشت و سیاه اسمت رو روش نوشتن… و تو چقدر رنگ سیاه رو دوست داشتی….
میدونی امروز که دیدم همه بخاطر تو مشکی پوشیدن به این نتیجه رسیدم تو راست میگفتی که: مشکی رنگ عشقه!! ببین همه مشکی پوشن. قشنگه نه …؟
آره همه مشکی پوشیدن الا من ….! مثل پارسال که هممون مشکی پوشیده بودیم و تو سفید…. بالاخره نوبت من هم شد. یادته گفتم بمون.. التماس کردم…. گریه کردم.. مگه گوش دادی؟ باز هم مثل همیشه با من لجبازی کردی و رفتی..! رفتی و من رو تنها گذاشتی.. این دفعه هم نوبت منه! حالا اومدم پیشت!… بیشتر از یکسال نتونستم تحمل کنم… آخرش یه عالمه قرص خوردم … قرص سفید … سفید که تو دوست نداشتی ولی آخرش باز هم به نفع تو شد… حالا که همه فامیل برگردن خونه وقتی من رو ببیند لباس مشکی هاشون رو در نمیارن!… مشکی ، همون رنگی که تو دوست داشتی...

سارا

سلام سارا

تورو خدا یه ادرسی نشونی چیزی بذار به مولا فراموشت نکردم ....  سارا کجایی... تورو خدا اومدی یه چیزی بذار بتونم باهات ارتباط برقرار کنم ولی خیلی بی انصافی یهویی تنهام گذاشتی ... حالا هم که میایمیگی من تنهات گذاشتم.. 

فکر کردی مطالب این وبلاگ واسه کیه ....فکر میکنی من اینارو واسه کی مینویسم

خسته ام

اينجا برای از تـو نـوشـتـن هوا کــم است     عالـم بـرای از تـو نـوشـتـن مــرا کــم است
اکسير من نه آن که مرا حرف تازه نيست     من از تو می نويسم و اين کيميا کم است

آرزو...

وقتشه آرزو کنم ... یه آرزوی ساده

یه آرزو که فک کنم ... از سرمم زیاده

یه چیزی که یه عمریه ... ورد زبونم شده

یه وقتا هم فک می کنم ... بلای جونم شده!

یه وقتایی خسته میشم ... که بی تو بی قرارم

مخصوصا اون روزایی که ... چشاتو کم میارم

یه وقتایی دلم می خواد ... از عشق تو رها شم

تو باشی ، دل باشه ، ولی ... من عاشقت نباشم

 

مصطفی مداحی

 
آرامش
 
 بداهه نوازی استادان :
 
پرویز یاحقی : ویولون  -  جلیل شهناز :  تار  -  سنتور  : ؟  -  تنبک :  ؟
 
 

با سلام به دوستان عزیز . این اثر اثری بسیار زیباست در مایه دشتی  که بسیار به دشتی که در اثر طره ۲ نواخته شده نزدیک هست و گویا از آن الهام گرفته شده است اما حال و هوایی ویژه خود دارد .  

ضمنا : این بار آثاری ارزشمند از استاد محمد رضا شجریان آپلود کردم که تقدیم می گردد

( ۴ آلبوم - کیفیت هر فایل :  32 Kbs )

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

قطعه ای بسیار زیبا در مایه بیات زند :

نوازنده تار و خواننده : مصطفی مداحی

با حضور : استاد همایون خرم و همسرشان خانم فرح ورزی . این فایل  مربوط به برنامه موسیقی انجمن فرهنگی ادبی امیر کبیر می باشد . این فایل از دو قسمت تشکیل شده :

دانلود قسمت اول تار و آواز اثر آقای مصطفی مداحی ( ۱ )  حجم فایل : ۸ مگا بایت  زمان : ۷.۲۸  دقیقه

دانلود قسمت دوم تار و آواز اثر آقای مصطفی مداحی ( ۲ )   حجم فایل : ۹.۶۳ مگا بایت  زمان : ۹  دقیقه

لینک دانلود نوازندگی و خوانندگی آقای مصطفی مداحی " ساغرم شکسته ساغی "

 :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

...

شاید هنوزم دیر نیست...

مثل تموم عالم ، حال منم خراب ، خراب ، خراب                مثل تموم بختا بخت منم تو خواب ، تو خواب ، تو خواب

سنگ صبورم اینجا طاقت غم نداره ، نداره ، نداره              طاقت اینکه پیشش گریه کنم نداره ، نداره ، نداره

حالی واسم نمونده ، دنیا برام سراب ، داد می زنم که ساقی می خونه بی شراب

یادی نکردی از من ، رسم رفاقت این نیست ،اشکی برام نریختی ، عشق و صداقت این نیست ، دشمن راه دورم ، درد دلم زیاده ، جاده به جز جدایی ، هیچی به من نداده .

مثل تموم عالم ، حال منم خراب ، خراب ، خراب                مثل تموم بختا بخت منم تو خواب ، تو خواب ، تو خواب

میدونم که برمیگردی...

لحظه های تلخ بود اما

دل من منتظرش بود

                                      به سلامت ای همه کس

                                     می دونم که بر می گردی

                                                                        میدونم دلت همین جاست

                                                                         از دلم سفر نکردی

 

کاش بودی...

 کاش بودی کنارم تا دستای گرمتو حس میکرم و ای کاش و ای کاش... دیدی روزگار چه ساده ما رو از هم جدا کرد.

باز هم آمدی تو بر سر راهم

آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم

دردا; من جوانی را به سر کردم، تنها از دیار خود سفرکردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است

خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی

دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور

دنیا سر گذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرق در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان وبی هم آوازم

میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را

باز هم آمدی تو بر سر راهم

آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم

دردا; من جوانی را به سر کردم، تنها از دیار خود سفرکردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است

خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی

دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور

دنیا سر گذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرق در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان وبی هم آوازم

میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

لعنت بر کسی که منو تو رو از هم جدا کرد...

شب و تنهايي و غربت تو ُ چشام اشك ِ پر از خون

يه دل ِ شكسته ازيار يه دل ِ پر غم و داغون

انتظار از تو ندارم منو تنها جا بذاري

تك و تنها توي دنيا  تو منو دوستم نداري

هر كي جدا كرد تو رو از من الهي غصه بگيره

توي تنهايي و غربت بي كس و بي يار بميره

بي تو از حسرت دوري  ؛ دل ِ من داره ميميره

تا تو برگردي دوباره ... دل ِ من آروم بگيره

كاشكي بفهمي كي دوسِت داشت

گل ِ مهر ُ كي برات كاشت

كي تو غمها و تو ُ غصه ات موندُ اون اشكات ُ برداشت

اما اون هنوز تو ُ يادش تو رو تنها نميذاره

منتظر به رات ميمونه تا تو برگردي دوباره

هر كي جدا كرد تو رو از من الهي غصه بگيره

توي تنهايي و غربت بي كس و بي يار بميره

بي تو از حسرت دوري  ؛ دل ِ من داره ميميره

تا تو برگردي دوباره ... دل ِ من آروم بگيره

بی تو...

از تو گذشتن سخته با تو نبودن درده واسه من
زنده بودنم مرگه بدون تو با عشقت واسه من 

بدون تو كم میارم

امید موندن ندارم

...

دیروز وامروز می گذرند از غم فرداست که بیماریم

اما

نمیشود از  گذشتها دل برید بایادتو زندگی .............

و عشق...

وقتی دلت هوامو کرد...

وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره
 

وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره

 

وقتی نا امید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی

 

وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه

وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخت

 

وقتی چشمات تهی شد از تصویرم به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه

 

وقتی جایی نشستی که کنارت خالی بود به یاد بیار کسی رو که توی آغوشت جا میگرفت

 

وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد 

پایان خدمت...

نمیدونم باید چجوری شروع کنم ........
نمیدونم میتونم احساس واقعیم را بیان کنم یا نه ....
(با امید زندگی باید کرد)....


 امروز به یکی از قشنگترین خواسته هام رسیدم ...امروز بلاخره وقت کردم که بنویسم خدمت سربازیم به پایان رسید  پس از ۱۸ ماه الافی بلاخره خدمتم تمام شد ...... اول از خدای خودم و بعد از لطف و بزرگی محمد کریمی تشکر می کنم... که این کلبه حقیر را و من حقیر را مورد نگاه و لطفش قرار داد، همچنین از تمامی دوستان و رهگذرانی که هر بار با تعاریفشان و نظرهایشان هر بار موجب دلگرمی من و پیشرفت مطالب این کلبه می شدند تشکر می کنم .

این نوشته ها ناشی از احساس من در لحظه های خاص بوده و هست، گاهی بصورت رسمی و گاهی بصورت کاملا عامیانه......

خدایا شکرت

جدایی...

امروز روز تنهایی منه بهترین دوستم و بهترین یارم ازم جدا شد تپلم کجا رفتی و تنهام گداشتی

گاهی جدایی ما آدم ها از یکدیگر ساده تر از آن است که فکرش را بکنیم

جدایی همین است

اینکه با تو باشم و با من باشی  و باهم نباشیم

جدایی همین است

اینکه یک خانه ما را در بر گیرد

اما یک ستاره ما را در خود جای ندهد

جدایی همین است

اینکه قلبم اتاقی باشد

خاموش کننده صداها با دیوارهای مضاعف

و تو آن را به چشم نبینی

جدایی همین است

اینکه در درون جسمت تورا جستجو کنم

وآوایت را در درون سخنانت جستجو کنم

و ضربان نبضت را در میان دستت جستجو کنم

جدایی همین است

دوستت دارم فرهادغفاری

...

تورابه دادگاه خواهندکشید ...
شاید به حبس ابد محکوم شوی .
جزییات جنایتت مشخص نیست اما اثر انگشتت رابرروی قلبی شکسته یافته اند