منبع نور: درنقاشی چینی منبع تور مشخص نیست، گویی تصویر در اقیانوسی از نور قرار دارد و اینروشنایی، به دلیل فقدان تاریکی است. (بورکهارت،181(
• موضوع: نقاشان چینی درانتخاب موضوع محدودیتی نداشتند، زیرا تنها هدفشان ایجاد شکلی با معنی بود. انسان،کمتر موضوع نقاشی قرار میگرفت و آدمهایی که در تصاویر چینی دیدهمیشدند همهسالخورده و شبیه یکدیگر بودند. صورتهایشان از یکدیگر مشخص نمیشدند و ویژگیهایفردی اهمیتی نداشتند. گلها و جانوران بیشتر از انسان مورد توجه بودند. گاه گل یاجانور نماد یک مفهوم بود. بسیاری از هنرمندان تمام طول زندگی خود را به کشیدن یکحیوان میپرداختند. (دورانت،821) شاید بتوان مهترین آثار نقاشی چینی را در دودستهی عمده قرار داد . این دو گروه متاثر از دو گرایش عمدهی فکری هستند. گرایشنخست بر پایهی تعالیم کنفوسیوس است که طبایع خودسر را تابع قراردادهای خود میکندو دیگری بر پایهی تعالیم لائوتزه است که بر تمرکز و مراقبه تاکید دارد. کنفوسیوس ولائوتزه، هر دو در قرن ششم پیش از میلاد مسیح میزیستهاند.(حسینی، 26) " کنفوسیوسوابسته به مناسبات اجتماعی و موثر افتادن در شهریاری روشن است و آموزهاش در سه هدفبزرگ خدمت به حکومت، آموزش جوانان و گزارش فرهنگ چین به آیندگان خلاصه میشود." (حسینی،13) " او معتقد بود که چون خورشید، ماه و ستارگان طبق قانون در آسمانها حرکتمیکنند، انسان نیز لازم است روی زمین مطابق قانون عمل نماید."( حسینی،13(
دائو فارغ از دلمشغولیهای دنیوی است. "مفهوم دائو در سه اصل خلاصه میشود : انسانبا زمین هماهنگ است.
زمین با آسمان هماهنگ است.
آسمان با دائو هماهنگاست.دائو با راه طبیعت هماهنگ است." (حسینی،13)
" واژهی دائو به معنای "راه" یا "طریقت" است."(حسینی،13 ) "فضیلت دائویی بر خلاف حکمت کنفوسیوس، نه یک روشاستدلالی و منطقی، بلکه بر یک وجهه شهودی بنیان نهاده شدهاست. ...در حقیقت دائو رانمیتوان به صراحت تعریف کرد بلکه میتوان گفت که دائو منشا نظمی میان انسان وطبیعت است که در نهایت تلاش دارد تا حقیقت را متجلی سازد." (حسینی،13) جهانبینیکنفوسیوس و لائوتزه را شاید بتوان به ترتیب زیر خلاصه کرد:
"کنفوسیوس: استدلالی،عملگرا، واقعپندار، انسانگرا، وابسته به مناسبات اجتماعی، موثر افتادن درشهریاری روشن.
لائوتزه : شهودی، کنش بی کنش (بی عملی)، خیال پردازانه،آرمانگرا، فارغ از دلمشغولیهای دنیوی، روگردان از هر گونه اندیشه به حکومت. ("حسینی،13) همزمان با رواج دو جریان دینی یعنی آیین کنفوسیوس و آیین دائو دو مکتبفکری مشابه فلسفهی کلاسیک و فلسفهی رومانتیک شکل گرفتند. در نقاشی نیز دو شیوهیمخالف یکی در شمال و دیگری در جنوب شکل گرفتند. مکتب شمالی شامل سنتها و قواعددشوار کلاسیک بود که بازنمایی عینی، اصول این روش بود و خطوط آن کاملا مشخص بود. برعکس، مکتب جنوبی به مخالفت با مکتب شمالی پرداخت و هدف آن بیان حالات درونی وعواطف به دور از چارچوبهای محدودیتآور کلاسیک بود. مکتب شمال خطهای کنارهسازدقیق و ظریف و رنگهای زنده و مات و طلا به کار میبرد و اینچنین به مینیاتور هندی- ایرانی، شبیه بود. (بورکهارت،179) صرفهجویی دلپذیر در استفاده از وسایل، شیوهیاجرا و پرداخت و نیز کاربرد مرکب و فن آبرنگ رقیق از ویژگیهای مکتب جنوب است. نقاشیهای مکتب جنوب نمایانگر نقاشیهای دائوئیستی است که در چارچوب بودیسم دیانایچینی و ژاپنی برقرار ماندهاست. (بورکهارت،179) تفکر قانونمند کنفوسیوسی بازتاب خاصخود را در نقاشی دارد. تمامی اشیا توسط خط دورگیری میشوند و عوامل هندسی و عقلایینقش مهمی دارند. این نوع نقاشی ایستاست و فضا را پر و بسته میکند. چشم نمیتوانددر سطح اثر حرکت کند و دچار سکون میشود. تزئینی است و اندیشهی استدلالی کنفوسیوسیبر آن حکمفرماست. عملکردبینش دائوئیستی در آثار نقاشی انسان را به سکوت و تعمقوامیدارد و انسان به دنیایی نزدیک میشود که هنوز به مشاهده نیامده محو میشود. این نوع نقاشی دارای حرکت است و برخلاف نقاشی کنفوسیوسی ایستا نیست و چشم درنقطهی معینی ثابت نمیماند. در این نوع نقاشی، منظره به عنوان یک موضوع مطرح نیست، بلکه وسیلهای است برای هماهنگی انسان با طبیعت. این نوع نقاشی، بیننده را بهمکاشفه در جهان سوق میدهد. هنرمند چینی هنگام مشاهدهی طبیعت به مشاهدهی باطنی آنمیپردازد و کمتر به موضوعی که باید به نمایش درآید توجه میکند. (حسینی،157و158) نقاشیهای متاثر از تفکر دائوئیستی را میتوان به کمک مشاهدهی تدریجی دنبال نمود. این دسته از آثار دارای فضاهای خالی و باز هستند و از نوعی شهود بهره میبرند. درچین باستان، هنر دائوئیستی به شکل قرصی سوراخدار در مرکز نشان داده میشود. اینقرص نمودار آسمان است و فضای خالی مرکزش، نمودار ذات یگانه و متعال میباشد. به اینترتیب در نقاشیهای دائوئیستی همهی عناصر از جمله کوهها، درختان و ابرها برای مشخصساختن فضای خالی، به کمک تضاد نقش گرفتهاند و گویی همهی آن اجزا در همان زمان ازفضای خالی بیرون آمدهاند.
سالومه پزشکپور- بهار 1385
منابع :
بورکهارت، تیتوس، هنر مقدس، جلال ستاری، چاپ ،تهران: سروش،
حسینی،مهدی،بازتاب اندیشه در نقاشی شرق دور، هنرنامه، شماره 13
حسینی، مهدی، طریقت دائوونقاشی، فصلنامه هنر، شماره 26
گاردنر، هلن، هنر در گذر زمان، محمد تقی فرامرزی،چاپ ششم، تهران: آگه، بهار 1384گامبریج، ارنست،تاریخ هنر،علیرامین،تهران:نی،1379
دورانت، ویل، مشرق زمین گاهوارهی تمدن، اجمدآرام،ع.پاشایی، امیرحسین آریانپور، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،شهریور 1386
بوک مارک ها