جناب احمد انصارى فرزند مرحوم انصاري همداني مى گويد:
دوست داشتم مقامات معنوى پدرم را در آن دنيا ببينم كه يك شب در عالم رويا ديدم بهشتى است با انهار جاريه و انواع نعمت ها و لذت ها با همان اوصافى كه در قرآن است ، و پدرم در وسط آن روى سجاده مشغول به نماز است ، پرسيدم اين جا كجاست و جواب شنيدم اين جا بهشت است و پدرم هم از زمانى كه آمده مشغول نماز است و به اين نعمات نيم نگاهى هم نيانداخته .
نظير همين خواب از حاج حسن شركت نيز نقل شده است(در كوي بي نشان ها ، ص 52) و البته اين عجيب نيست كه در حديث ميهمانى اهل بهشت آمده است كه : اهل بهشت بعد از قرآن خواندن استدعاى استماع كلام حضرت پروردگار را مى نمايند، تفضل مى شود و از لذت استماع مدت هاى مديد بى هوش مى شوند و بعد كه به هوش مى آيند استدعاى زيارت جمال خداى تعالى را مى نمايند نورى تجلى مى نمايد كه از تجلى آن نور بى هوش مى شوند، آن مقدار در آن بى هوشى مى مانند كه حورالعين شكايت مى كنند و مى گويند: خدايا تو ما را براى اينان خلق كردى و اينان ما را واگذارده اند. خداوند به آن ها رحم مى كند و بهشتيان را به هوش مى آورد؛ اما بهشتيان بار ديگر از خدا تقاضاى همان تجليات كه لذت آن را چشيده اند، مى كنند
اخلاق و عرفان Ethics & Irfan
بوک مارک ها